در سال 1969، جود کراندال جوانی رویای ترک زادگاهش، لودلو، مین را در سر می پروراند، اما به زودی اسرار شوم دفن شده در آن را کشف می کند. جود مجبور می شود با یک سابقه خانوادگی تاریک روبرو شود که او را برای همیشه با لودلو در ارتباط نگه می دارد.

یک رئیس جمهور بیوه ایالات متحده که برای انتخاب مجدد نامزد می شود و یک لابی گر محیط زیست عاشق یکدیگر می شوند. همه چیز فوق العاده است، اما "سیاست ادراک است" و به هر حال جرقه ها پرواز می کنند.

دو لوله کش بروکلین، ماریو و لوئیجی، باید به بعد دیگری سفر کنند تا شاهزاده خانمی را از دست دیکتاتور شیطانی پادشاه کوپا نجات دهند و او را از تسلط بر جهان باز دارند.

تروریست‌ها کلاهک‌های هسته‌ای ارتش ایالات متحده را می‌دزدند، اما روی خلبان و پارک‌بانی حساب نمی‌کنند که نقشه‌های آنها را خراب می‌کند...

پدری مجرد، دو فرزندش را به روستایی کارولینای جنوبی می‌برد تا شاهد رفتارهای عجیب و غریب دخترش باشد.

داستان درباره‌ی پدری به نام فرانک می‌باشد که دو خانواده برای خود دارد و همه چیز را به خوبی کنترل می‌کند. اما به زودی پسرش طی اتفاقی با خانواده‌ی دیگر فرانک آشنا می‌شود و همین باعث می‌گردد تا فرانک در دردسر یزرگی گرفتار شود و

«پاتریک بیتمن» (بیل) جوانی اهل نیویورک و معقول و خوش سر و لباس است. اما در پشت این چهره ی او، یک هیولا نهفته است. «بیتمن» شب ها کار واقعی اش را شروع می کند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خیابانی می پردازد...

آرامش یک خانواده ی خوشبخت پس از این که یک قاتل سریالی در مجاورت آنها جرایمی مرتکب می شود , از هم می پاشد.

«پائول» یک راننده‌ی کامیون است که در عراق مشغول کار می‌باشد. او از طرف گروهی مورد حمله قرار می‌گیرد و داخل تابوتی، زیر خاک دفن می‌شود. حال او با داشتن تنها یک چراغ قوه و تلفن همراه، باید از شرایط موجود رهایی یابد.

چهار خواهر به نام های «جو»، «مگ»، «بت» و «امی»، که پدرشان به جنگ رفته است، همراه مادرشان زندگی می کنند. آن ها رابطه نزدیکی با هم دارند و به کمک یکدیگر از میان سختی های زندگی عبور می کنند...